تهران بیمار است
تهران بزرگ روزبه روز به واسطه افزایش جمعیت و نیز مهاجرت از نقاط مختلف کشور جمعیت بیشتری را در خود جای می دهد. یکی از مسائلی که ساکنین این ابر شهر در تمام ساعات شبانه روز با آن دست به گریبانند مسئله آلودگی محیط زیست است. محیط زیست شامل فضاهای درون شهری و برون شهری، آلودگی هوا، دفع زباله ها، پاکیزگی آبها، معابر شهری و کوهستان ها، خروج فاضلاب ها و ... می شود. متاسفانه تهران با تمام این چیزها مشکل اساسی دارد. هر جای آنکه پا بگذاری و بخواهی از محیط زیست حرفی بزنی مطمئناً نیاز به هفتاد من کاغذ خواهی داشت. آلودگی کوهستان های شمال شهر خاطره خیلی خوبی از یک روز تعطیل را برای کسی باقی نخواهد گذاشت. افرادی که از قضای روزگار خود را انسان های متمدنی هم می دانند و برای روزهای تعطیل شان برنامه ریزی می کنند، وقتی به کوهنوردی می روند خودشان را می زنند به بی خیالی و به تنها چیزی که فکر نمی کنند پاکیزگی محیط است. در خیابان که راه می روی آنقدر باید بگردی تا یک سطل زباله خالی پیدا کنی که به طور طبیعی بعد از چندبار جوی راکد آب را که سرریز از زباله است ترجیح خواهی داد. اگر هم سعادت داشته باشی بعضی روزها صبح خود را با بوی نفس گیر زباله های شب مانده در کوچه آغاز خواهی کرد. علاقمندان به حیوانات موذی(موش، سوسک و ...) هم می توانند آنها را در تمام نقاط شهر ملاقات کنند. همه اینها معضلاتی است که همواره به اشکال مختلف در تهران وجود دارد. اما نه تنها کسی به فکر جوابی برای آنها نیست، بلکه مدام گوی تقصیرها از دستی به دست دیگر داده می شود. محیط زیست مسئولیتی را به عهده نمی گیرد، تازه وقتی برای مصاحبه و گزارشی به سراغشان می روی دلخور هم می شوند که چرا در مورد عملکرد مثمر ثمرشان سوال نمی کنی؟ شهرداری هم که می گوید با آخرین نفس در حال انجام وظیفه است. دولت نیز مسئول رسیدگی به این امور شناخته نمی شود. آنچه که از سوی سازمان های مختلف شنیده می شود این است که مردم خودشان باید وظیفه پاکسازی محیط خود را بر عهده بگیرند. مردم هم به فکر فرو می روند که سازمان هایی با این همه پیشوندو پسوند وجود دارند که هزاران نفر در آنها مشغول به کارند و ماه به ماه حقوق شان را دریافت می کنند آن وقت ما برویم زباله ها را جمع کنیم؟
اگر منظور از این حرف این است که همه مسئولیت به عهده مردم نیست، بلکه با کمک آنهاست که آلاینده های شهری شناخته می شوند و از محیط زندگی حذف می شوند پس چرا فرهنگ سازی و تفهیم این موضوع به مردم تهران در راس امور قرار نمی گیرد؟ چرا باید هرسال در بایگانی های پر پیچ و خم قصور سازمان های ذیربط به دنبال راه حل بگردیم؟ در ضمن حالا این بخش کار با کمک مردم حل شود، تکلیف خروج فاضلاب بیمارستان ها و کارخانه ها و تصفیه آب اشامیدنی و هزاران مشکل دیگر چه می شود؟ اینها را هم مردم باید حل کنند؟
خلاصه اینکه در تهران مردم بر اثر آلودگی آب و هوا جان می بازند. این تنها یک خبر نیست بلکه نشان دهنده عمق فاجعه است. اگر ما نمی توانیم جایی را که در آن زندگی کنیم تمیز نگه داریم اولین خشت دیوارمان کج است. تخریب محیط زیست شوخی بردار نیست، واقعیتی است که هرروز بیشتر و بیشتر از میان مراحل دست و پاگیر اداری خود را نمایان می کند. چرا که مستقیماً با زندگی مردم در تماس است. اگر توجه کافی برای حل کردن این معضل صورت نگیرد عواقب وخیم تری در انتظارمان است. نامگذاری روزهای مختلف ( محیط زیست و پاکسازی کوهستان و درختکاری و ...) هم حرکتی است که تا کنون نتیجه قابل توجهی را نشان نداده است. به امید داشتن تهرانی که در آن بتوان با اطمینان نفس کشید و راه رفت و ...
1 Comments:
خیلی خیلی خوب و روان بود
از نثرت خوشم آمد
علی الخصوص آن طنز نازک و ظریف که در بطن مقاله ات وجود دارد، منحصر به فرد و بسیار جذاب است

باز هم بنویس
مشتاقانه منتظرم نازنین
...موفق باشی