وقتي به محل « انجمن یادگار نیاکان ما» رسيديم كه
جلسه شروع شده بود.
قاسم كشكولي نويسنده اي كه قلم توانايش آدم را با خود به همه جا مي كشاند، آن رو به رو نشسته بود. كنار مجري برنامه و منتقدی كه مشغول آناليز و بررسي كتاب بود. نگاهي به دور و بر چرخاندم؛
خانم خديوي عزيز مدير
نشر سالي را ديدم كه در جمع حضور داشت.
فتح الله بي نياز داستان نويس و منتقد ادبي، مهدي رستم پور گزارشگر برجسته كشتي، ميثم عليپور مدير وب سايت ادبی
هارمجیدون، سعید طباطبائی سردبیر وب سایت ادبی
والس و
عليرضا بهنام نويسنده و منتقد ادبي و تعدادي ديگر از نويسندگان و شاعران و ادب دوستان هم بودند.
«رمان نامه» آخرين كتاب قاسم كشكولي است كه
قبلا هم مورد نقد قرار گرفته و گزارش هايي هم در اين زمينه موجود مي باشد. استقبال از كتاب موجب شد كه با وجود نداشتن مجوز نشر از وزارت ارشاد اسلامي به صورت افست منتشر شود و در اختيار علاقمندان قرار بگيرد. به همین خاطر میل به صحبت کردن بیشتر و دانستن بیشتر در مورد این کتاب گاه و بیگاه دوستانی را دور هم جمع می کند و لایه های پنهان نوشته های کشکولی را آشکار می سازد. در جلسه روز چهارشنبه 24 خرداد 1385 نیز صحبت های بسیاری در باب رمان نامه صورت گرفت و هرکسی از ظن خود یار دست نوشته های قاسم شد.
رسول عبدالمحمدی، نویسنده و منقد درباره «رمان نامه» چنین اظهار نظر کرد: خشك بودن نگاه نويسنده بر ساختار داستان از ابتدا معلوم است. نويسنده به وضوح مي گويد كه در حال بازي با ساختار است. رمان نامه حكايت خلق يك اثر است. داستاني که در آخر اتفاق نمي افتد. در واقع، عينيتي كه نويسنده از اين اثر نشان مي دهد خود داستان است. رمان نامه تشكيل شده از اين بخش ها: سنگ- موج- پياز.
تمهيدهاي چندگانه:
تمهيد اول- ساختار فلسفی اثر
تمهيد دوم- هما جایگزین تخیل نویسنده
تمهید سوم- یادداشت ها
تمهید چهارم- مرخصی
تمهید پنجم- نویسنده و زنش
تمهید ششم- روزهای هفته
تمهید هفتم- پیاز
هرکدام از این بخش ها مفاهیم متفاوتی را در بر می گیرد. پیاز پدید آورنده چارچوب داستان است و در این بخش داستان کمی عینی تر می شود. در پیاز که به نوعی سمبل وحدت است و قرار است که تمام کثرت ها در اینجا به یک نقطه واحد برسند، پیرنگ اثر ریخته می شود و نویسنده به وضوح بین تمهیدها و یادداشت ها ارتباطی روایتگونه با خود ایجاد می کند. درباره شخصیت پردازی اثر می توان گفت که دو شخصیت در رمان نامه شکل گرفته است؛ نویسنده و نازنین.
نویسنده آدمی است مالیخولیایی و سردرگم با خصوصیات خاص هر نویسنده دیگری و گرفتاری های او. دست کم شکل ارتباط ها و وضعیت ظاهری او این را نشان می دهد.
نازنین نیز با اینکه در تمهید پنجم می رود به یک شخصیت پخته تبدیل شود اما در حد یک تیپ باقی می ماند و بیش از این به او پرداخته نمی شود.
بقیه افرادی که در داستان حضور دارند تنها تیپ یا عناصر نمادینی هستند که نماینده بخش های مختلف روان نویسنده هستند.
در منطق زبانی اثر نویسنده توانایی خود را در محور جانشینی زبان به نمایش می گذارد و حتی در جاهایی به منطق شعر هم نزدیک می شود. به طور مثال در صفحه 13 کتاب در مورد ضارب- میهمان صحبت می شود که در آخر مشخص می شود که هردوی اینها یک تیپ هستند. درباره واقعی سازی اثر و اینکه چطور نویسنده ذهن مخاطب را درگیر می کند که تا پابان همراهش بیاید، نباید به دنبال یک منطق رئال باشیم. نویسنده خود را کنار می کشد تا مخاطب خودش آن گونه که می خواهد اثر را تاویل کند.
بعد از آقای عبدالمحمدی دوستان دیگری درباره رمان نامه صحبت کردند. خانم مهری جعفری متنی را از طرف آقای پرویز حسینی، منتقد و شاعر ساکن اصفهان خواندند که در آن رمان نامه اثری به واقع پست مدرن خوانده شده بود و نیز کشکولی و نوشته هایش با کافکا و نوشته هایش مقایسه شده بودند. سپس آقای فریدون حیدری ملکیان به صحبت کردن درباره رمان نامه پرداختند و تجربیات شخصی خود را از آثاری که تاکنون خوانده اند گفتند. ایشان از آنچه که یک اثر را جذاب می کند و باعث می شود که اثر متفاوتی باشد، دست گذاشتن روی مسائلی می دانستند که از روی معمول، دیگر به چشم ما نمی آیند. اما بسیار درخور توجه هستند. نمونه ای را که آقای ملکیان در این باره ذکر کرد رمان «پدرو پارامو» اثر «خوان رولفو» بود. در ادامه جواد لگزیان یکی از ادب دوستان نیز به صحبت درباره کتاب پرداخت. او از زاویه دید یک منتقد اجتماعی رمان نامه را بررسی کرد. رمانی که در آن تمام طبقات اجتماعی به نوعی تعریف می شوند و نمادهایی نیز برای آنهایی که تعریف نشده اند وجود دارد.
به نظر می رسد که رمان نامه را تنها از این دید می توان آن طور که شایسته است نقد کرد. چرا که در این کتاب تنها روایت یک داستان یا رویداد مد نظر نیست. نویسنده می کوشد به انحاء مختلف به خواننده کتابش بگوید که همین برو بیاهای روزمره یعنی طبقه ای که تو در آن زندگی می کنی و گاهی با پیچیدن یک ماکسیمای سفید جلوی پایت متوقف می شوی و می فهمی که مقابل تو چیز هایی وجود دارد که از جنس تو نیست. نویسنده خودش را به میان بازی آورده تا بتواند زودتر و بهتر حس همذات پنداری مخاطب را بیدار کند و او را با خود حتی تا دم مرگ ببرد. همه چیز در رمان نامه حکایت از جامعه ای دارد که در آن افراد مدام در طول شبانه روز، در کفه های ترازوی نابرابر فاصله طبقاتی وزن می شوند. حتی برای یک مرخصی گرفتن ساده باید هزار و یک دلیل تراشده و نتراشیده آورد. نویسنده نمی خواهد خواننده اش مانند شخصیت داستانش به این وضعیت خو بگیرد، بنابراین می کوشد تا اورا با مسائلی که برایش حساسیت دارد درگیر کند و ضربه نهایی را بزند. چند دقیقه آخر جلسه را نمی مانیم. می آییم در حالی که قاسم کشکولی هنوز آنجا نشسته. با همان آرامش بی نظیرش و نگاه های عمیقش. نشسته و تمام و کمال حرف های همه را با رغبت می شنود.